سالها پيش كه نه از سيدي و ديويدي و لپتاپ و اين چيزها خبري بود ونه هيچ چيز ديگري و تمامي دلخوشي ما يك ضبط صوت بود و نوار كاست، آثاري منتشر شده بود با صداي زندهياد خسرو شكيبايي كه دست به دست ميچرخيد و سينه به سينه نقل ميشد.
كاستهاي «مهرباني» و «نامهها» كه شعرهاي محمدرضا عبدالملكيان و سيدعلي صالحي بود و صداي شكيبايي كه دلربايي ميكرد. شعرهاي سهراب سپهري را هم خوانده بود. اصلا خيليها به خاطر همان كاستها، به شعر معاصر هم علاقه مند شده بودند. حالا بعد از آن همه سال، وقتي كه ديگرشكيبايي نيست، «چهل حکایت از گلستان سعدی» به روايت او، روانه بازار موسیقی کشور شده است. این آلبوم شامل 40 دکلمه است که مرحوم شکیبایی بر روی 40 حکایت از گلستان سعدی اجرا کرده و آهنگسازی این اثر بر عهده کارن همایونفر بوده و آرش بادپا هم، بهعنوان دستیار آهنگساز، همایونفر را همراهی کرده است. در این آلبوم موسیقی مهدی سیف (تار)، همایون پشتدار(کمانچه)، بابک حبیبی(نی) و آرش بادپا(سنتور) نواخته است. این آلبوم از سوی مرکز موسیقی بتهوون، روانه بازار شده و حکایتهایی چون «بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد»، «با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم»، «صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد» و... در این اثر روایت شدهاند. حكايتهاي سعدي با صداي شكيبايي، بسيار شنيدني و خاطرهانگيز است و باز هم ميتواند خيليها را به شعر و نثر علاقهمند كند.
مترجم: مریم رضایی
منبع:Stanford Business
ایزادور شارپ، موسس و رییس هتلهای زنجیرهای Four Seasons، رمز موفقیت خود را استخدام افرادی میداند که از اصل اعتقادی این شرکت - یعنی مشتری مداری - استقبال میکنند. دادن اختیار تصمیمگیری به کارمندانی که در بطن کار و در ارتباط مستقیم با مشتری هستند، بر این موفقیت افزوده است.
ایزادور شارپ که فارغالتحصیل دانشکده کسبوکار دانشگاه استنفورد است، میداند دلیل اصلی اینکه هتلهای زنجیرهای او یکی از بهترین محیطهای کاری در دنیا است، این است که هنگام شروع کار در سه دهه پیش، تصمیم گرفت چند کارمند درجه یک خود را اخراج کند.
وی در سخنرانی دو سال پیش خود در کنفرانس کارآفرینی دانشگاه استنفورد، گفته بود حدود 30 سال پیش که شرکتش در حال توسعه بود، به اصل اعتقادی خود صراحت بیشتری بخشید: کارمندان باید با دیگران به گونهای رفتار کنند که دوست دارند دیگران با آنها این رفتار را داشته باشند. بسیاری از شرکتها همین فلسفه را دنبال میکنند؛ اما شرکت هتلهای Four Seasons تغییری اساسی را به آن اضافه کرد، یعنی کارمندان ارشدی را که از این اصل پیروی نمیکردند، اخراج کرد. به گفته شارپ، اگر نشان دهیم که به جای توجه به مشتری و ارزشهایی که ادعای آن را میکنیم، نگرانی اصلی ما قدرت، پرستیژ و هزینهها است، در آن صورت به عقیده و اعتماد در راستای تحقق هدفمان که تلاش برای بهترین بودن است، لطمه میزنیم.
وقتی شارپ اولین بار در سال 1961 یک متل معمولی را افتتاح کرد و آن را Four Seasons نامید، فقط یک موسس بود که هیچ ایده خاص یا رویای بزرگی در سر نداشت. اما کم کم به این نتیجه رسید که خدمات به مشتری چقدر مهم است و چگونه کارمندان خوب میتوانند این خدمات را ارائه دهند.
وی معتقد بود سیاست استخدام نیرو در Four Seasons بسیار حیاتی است و به این ترتیب این سازمان همیشه در لیست مجله فورچون که سالانه 100 شرکت برتر در کسبوکار را معرفی میکند، جای گرفته است. در واقع، بیشتر شرکتها افراد را به خاطر تجربه کاری و شایسته بودنشان استخدام میکنند، اما سیاست استخدام در Four Seasons بر اساس طرز رفتار افراد است. به گفته شارپ «ما به افرادی نیاز داریم که دیگران را دوست دارند و بنابراین برای خدمات دادن به مردم انگیزه دارند. صلاحیت کاری را میتوان آموخت، اما نوع رفتار ذاتی است.»
به گفته او تحقیقات بازاریابی نشان داده که مشتریان به تجملات اهمیت میدهند، اما این تجملات لزوما به معنی محیط پرزرق و برق یا غذای خوب نیست. «وقتی دقیقتر نگاه میکنیم، مشخص میشود که مهمترین مساله برای مشتریان ما زمان است. پس سرویسدهی خوب به آنها کمک میکند از زمان خود بیشترین بهره را ببرند و از اقامت خود احساس لذت بیشتری داشته باشند.
اما هیچ کس در دفاتر مرکزی هتل نمیتواند نحوه خدماترسانی خوب را تضمین کند. نتیجه نهایی در صنعت ما به طور طبیعی به کارمندان اجرایی در خود هتلها بستگی دارد؛ یعنی نگهبانان، کارمندان پذیرش و خدمه و به طور کلی کارمندانی که کمترین حقوقها را دریافت میکنند و معمولا در بیشتر شرکتها این دسته افراد کمترین انگیزه را برای کار کردن دارند. در واقع، این کارمندان در حکم کالای نهایی شرکت ما هستند که به دست مشتری میرسند.»
بنابراین، Four Seasons به کارمندان اجرایی هتلها اختیارات لازم را میدهد تا خودشان تصمیماتی را که احساس میکنند موجب رضایت میهمانان هتل میشود، اتخاذ کنند. وقتی کارمندان میبینند که به آنها اعتماد شده تا از عقل خودشان استفاده کنند، اتفاقات بد در محیط کار را به فرصتهای جدید سرویسدهی به مشتری تبدیل میکنند. در این صورت، آنچه در ذهن مشتری باقی میماند، شکایت از آن اتفاق نیست، بلکه نتیجه کار است.
شارپ میگوید، دیدن رضایت مشتری، اعتماد به نفس کارمندان ما را افزایش میدهد. این موضوع باعث میشود مدیران ما بیشتر از این که یک رییس باشند، نقش تربیتی و عامل ارتباطی داشته باشند و بر این اساس بهترین قابلیتهای هر فرد را کشف کنند و آن را به یک تیم برنده پیوند دهند.
در این رابطه، شارپ با افتخار میگوید که وقتی سونامی سال 2004 به هتل Four Seasons در مالدیو آسیب رساند، کارمندان او چگونه به سرعت واکنش نشان دادند و هر کاری انجام دادند تا مردم را به آرامش برسانند، از جمله این که ظرف 24 ساعت هواپیمایی را کرایه کردند تا مسافرین را به نقطه امنی انتقال دهند. «انگیزه آنها بر اساس یک نیاز درونی برای خوب رفتار کردن با دیگران است.»
کارفرمایان معمولا فکر میکنند برای کارمندان امنیت شغلی و پرداخت حقوق به صورت رقابتی اهمیت دارد، اما مجله فورچون در لیست معرفی بهترین شرکتها برای کار کردن، به این موضوع توجه میکند که امنیت شغلی در وضعیت امروز اقتصادی امری موقتی است و موارد دیگری به جز حقوق، برای کارمندان از اهمیت بیشتری برخوردارند.
به عقیده شارپ، «کارمندان این شرکتها به سه چیز بیش از همه اهمیت میدهند: اول، کار کردن برای مدیرانی که بیشترین انگیزه را به آنها میدهند؛ دوم، فضای فیزیکی که محیط کار را برای آنها لذت بخش میکند و سوم – که از همه مهمتر است – احساس هدف داشتن و این که آنها فقط برای حقوق گرفتن کار نمیکنند، بلکه تلاش میکنند شرکتی را بسازند که میتوانند به آن افتخار کنند.
در حال حاضر، Four Seasons 83 هتل در مناطق مختلف جهان دارد که قصد دارد تعداد آن را ظرف 10 سال به 150 هتل برساند. شارپ میگوید قرار نیست فلسفه کاری شرکت تغییر کند، نه تنها به این خاطر که تصمیمات زیادی در داخل خود هتلها اتخاذ میشود، بلکه چون هر مدیر ارشدی از داخل همان هتل ارتقا مییابد و بنابراین به اهمیت کارمندان زیردست خود پی میبرد
سالها پيش كه نه از سيدي و ديويدي و لپتاپ و اين چيزها خبري بود ونه هيچ چيز ديگري و تمامي دلخوشي ما يك ضبط صوت بود و نوار كاست، آثاري منتشر شده بود با صداي زندهياد خسرو شكيبايي كه دست به دست ميچرخيد و سينه به سينه نقل ميشد.
كاستهاي «مهرباني» و «نامهها» كه شعرهاي محمدرضا عبدالملكيان و سيدعلي صالحي بود و صداي شكيبايي كه دلربايي ميكرد. شعرهاي سهراب سپهري را هم خوانده بود. اصلا خيليها به خاطر همان كاستها، به شعر معاصر هم علاقه مند شده بودند. حالا بعد از آن همه سال، وقتي كه ديگرشكيبايي نيست، «چهل حکایت از گلستان سعدی» به روايت او، روانه بازار موسیقی کشور شده است. این آلبوم شامل 40 دکلمه است که مرحوم شکیبایی بر روی 40 حکایت از گلستان سعدی اجرا کرده و آهنگسازی این اثر بر عهده کارن همایونفر بوده و آرش بادپا هم، بهعنوان دستیار آهنگساز، همایونفر را همراهی کرده است. در این آلبوم موسیقی مهدی سیف (تار)، همایون پشتدار(کمانچه)، بابک حبیبی(نی) و آرش بادپا(سنتور) نواخته است. این آلبوم از سوی مرکز موسیقی بتهوون، روانه بازار شده و حکایتهایی چون «بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد»، «با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم»، «صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد» و... در این اثر روایت شدهاند. حكايتهاي سعدي با صداي شكيبايي، بسيار شنيدني و خاطرهانگيز است و باز هم ميتواند خيليها را به شعر و نثر علاقهمند كند.
«منشور کوروش» برای اولینبار در آمریکا به نمایش درمیآید. به گزارش ایسنا، «منشور کوروش» به عنوان یکی از گنجینههای ارزشمند موزه بریتانیا در آینده نزدیک برای نخستینبار در آمریکا در معرض نمایش عموم قرار میگیرد.
این اثر تاریخی منحصر به فرد قدمتی بیش از 2500 سال دارد و تاریخدانان از آن به عنوان نخستین اعلامیه حقوق بشر نام میبرند.
موزه بریتانیا دو سال قبل منشور کوروش را به موزه ملی ایران امانت داده بود. منشور حقوق بشر کوروش که با نام استوانه کوروش نیز شناخته میشود، از جنس سفال است و در سال 539 پیش از میلاد ساخته شده است. دور تا دور این استوانه سفالین که 23 سانتیمتر طول و 11 سانتیمتر عرض دارد، در حدود 40 خط به زبان میخی بابلی، فرمانهای کوروش حک شده است. منشور کوروش بهعنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته میشود و در سال 1971 میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی منتشر کرد. بدلی از این منشور نیز در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری میشود.
در گفتوگو با دكتر محمد مهدي بهكيش بررسي شد
مترجم: مریم رضایی
منبع:Stanford Business
ایزادور شارپ، موسس و رییس هتلهای زنجیرهای Four Seasons، رمز موفقیت خود را استخدام افرادی میداند که از اصل اعتقادی این شرکت - یعنی مشتری مداری - استقبال میکنند. دادن اختیار تصمیمگیری به کارمندانی که در بطن کار و در ارتباط مستقیم با مشتری هستند، بر این موفقیت افزوده است.
ایزادور شارپ که فارغالتحصیل دانشکده کسبوکار دانشگاه استنفورد است، میداند دلیل اصلی اینکه هتلهای زنجیرهای او یکی از بهترین محیطهای کاری در دنیا است، این است که هنگام شروع کار در سه دهه پیش، تصمیم گرفت چند کارمند درجه یک خود را اخراج کند.
وی در سخنرانی دو سال پیش خود در کنفرانس کارآفرینی دانشگاه استنفورد، گفته بود حدود 30 سال پیش که شرکتش در حال توسعه بود، به اصل اعتقادی خود صراحت بیشتری بخشید: کارمندان باید با دیگران به گونهای رفتار کنند که دوست دارند دیگران با آنها این رفتار را داشته باشند. بسیاری از شرکتها همین فلسفه را دنبال میکنند؛ اما شرکت هتلهای Four Seasons تغییری اساسی را به آن اضافه کرد، یعنی کارمندان ارشدی را که از این اصل پیروی نمیکردند، اخراج کرد. به گفته شارپ، اگر نشان دهیم که به جای توجه به مشتری و ارزشهایی که ادعای آن را میکنیم، نگرانی اصلی ما قدرت، پرستیژ و هزینهها است، در آن صورت به عقیده و اعتماد در راستای تحقق هدفمان که تلاش برای بهترین بودن است، لطمه میزنیم.
وقتی شارپ اولین بار در سال 1961 یک متل معمولی را افتتاح کرد و آن را Four Seasons نامید، فقط یک موسس بود که هیچ ایده خاص یا رویای بزرگی در سر نداشت. اما کم کم به این نتیجه رسید که خدمات به مشتری چقدر مهم است و چگونه کارمندان خوب میتوانند این خدمات را ارائه دهند.
وی معتقد بود سیاست استخدام نیرو در Four Seasons بسیار حیاتی است و به این ترتیب این سازمان همیشه در لیست مجله فورچون که سالانه 100 شرکت برتر در کسبوکار را معرفی میکند، جای گرفته است. در واقع، بیشتر شرکتها افراد را به خاطر تجربه کاری و شایسته بودنشان استخدام میکنند، اما سیاست استخدام در Four Seasons بر اساس طرز رفتار افراد است. به گفته شارپ «ما به افرادی نیاز داریم که دیگران را دوست دارند و بنابراین برای خدمات دادن به مردم انگیزه دارند. صلاحیت کاری را میتوان آموخت، اما نوع رفتار ذاتی است.»
به گفته او تحقیقات بازاریابی نشان داده که مشتریان به تجملات اهمیت میدهند، اما این تجملات لزوما به معنی محیط پرزرق و برق یا غذای خوب نیست. «وقتی دقیقتر نگاه میکنیم، مشخص میشود که مهمترین مساله برای مشتریان ما زمان است. پس سرویسدهی خوب به آنها کمک میکند از زمان خود بیشترین بهره را ببرند و از اقامت خود احساس لذت بیشتری داشته باشند.
اما هیچ کس در دفاتر مرکزی هتل نمیتواند نحوه خدماترسانی خوب را تضمین کند. نتیجه نهایی در صنعت ما به طور طبیعی به کارمندان اجرایی در خود هتلها بستگی دارد؛ یعنی نگهبانان، کارمندان پذیرش و خدمه و به طور کلی کارمندانی که کمترین حقوقها را دریافت میکنند و معمولا در بیشتر شرکتها این دسته افراد کمترین انگیزه را برای کار کردن دارند. در واقع، این کارمندان در حکم کالای نهایی شرکت ما هستند که به دست مشتری میرسند.»
بنابراین، Four Seasons به کارمندان اجرایی هتلها اختیارات لازم را میدهد تا خودشان تصمیماتی را که احساس میکنند موجب رضایت میهمانان هتل میشود، اتخاذ کنند. وقتی کارمندان میبینند که به آنها اعتماد شده تا از عقل خودشان استفاده کنند، اتفاقات بد در محیط کار را به فرصتهای جدید سرویسدهی به مشتری تبدیل میکنند. در این صورت، آنچه در ذهن مشتری باقی میماند، شکایت از آن اتفاق نیست، بلکه نتیجه کار است.
شارپ میگوید، دیدن رضایت مشتری، اعتماد به نفس کارمندان ما را افزایش میدهد. این موضوع باعث میشود مدیران ما بیشتر از این که یک رییس باشند، نقش تربیتی و عامل ارتباطی داشته باشند و بر این اساس بهترین قابلیتهای هر فرد را کشف کنند و آن را به یک تیم برنده پیوند دهند.
در این رابطه، شارپ با افتخار میگوید که وقتی سونامی سال 2004 به هتل Four Seasons در مالدیو آسیب رساند، کارمندان او چگونه به سرعت واکنش نشان دادند و هر کاری انجام دادند تا مردم را به آرامش برسانند، از جمله این که ظرف 24 ساعت هواپیمایی را کرایه کردند تا مسافرین را به نقطه امنی انتقال دهند. «انگیزه آنها بر اساس یک نیاز درونی برای خوب رفتار کردن با دیگران است.»
کارفرمایان معمولا فکر میکنند برای کارمندان امنیت شغلی و پرداخت حقوق به صورت رقابتی اهمیت دارد، اما مجله فورچون در لیست معرفی بهترین شرکتها برای کار کردن، به این موضوع توجه میکند که امنیت شغلی در وضعیت امروز اقتصادی امری موقتی است و موارد دیگری به جز حقوق، برای کارمندان از اهمیت بیشتری برخوردارند.
به عقیده شارپ، «کارمندان این شرکتها به سه چیز بیش از همه اهمیت میدهند: اول، کار کردن برای مدیرانی که بیشترین انگیزه را به آنها میدهند؛ دوم، فضای فیزیکی که محیط کار را برای آنها لذت بخش میکند و سوم – که از همه مهمتر است – احساس هدف داشتن و این که آنها فقط برای حقوق گرفتن کار نمیکنند، بلکه تلاش میکنند شرکتی را بسازند که میتوانند به آن افتخار کنند.
در حال حاضر، Four Seasons 83 هتل در مناطق مختلف جهان دارد که قصد دارد تعداد آن را ظرف 10 سال به 150 هتل برساند. شارپ میگوید قرار نیست فلسفه کاری شرکت تغییر کند، نه تنها به این خاطر که تصمیمات زیادی در داخل خود هتلها اتخاذ میشود، بلکه چون هر مدیر ارشدی از داخل همان هتل ارتقا مییابد و بنابراین به اهمیت کارمندان زیردست خود پی میبرد
سالها پيش كه نه از سيدي و ديويدي و لپتاپ و اين چيزها خبري بود ونه هيچ چيز ديگري و تمامي دلخوشي ما يك ضبط صوت بود و نوار كاست، آثاري منتشر شده بود با صداي زندهياد خسرو شكيبايي كه دست به دست ميچرخيد و سينه به سينه نقل ميشد.
كاستهاي «مهرباني» و «نامهها» كه شعرهاي محمدرضا عبدالملكيان و سيدعلي صالحي بود و صداي شكيبايي كه دلربايي ميكرد. شعرهاي سهراب سپهري را هم خوانده بود. اصلا خيليها به خاطر همان كاستها، به شعر معاصر هم علاقه مند شده بودند. حالا بعد از آن همه سال، وقتي كه ديگرشكيبايي نيست، «چهل حکایت از گلستان سعدی» به روايت او، روانه بازار موسیقی کشور شده است. این آلبوم شامل 40 دکلمه است که مرحوم شکیبایی بر روی 40 حکایت از گلستان سعدی اجرا کرده و آهنگسازی این اثر بر عهده کارن همایونفر بوده و آرش بادپا هم، بهعنوان دستیار آهنگساز، همایونفر را همراهی کرده است. در این آلبوم موسیقی مهدی سیف (تار)، همایون پشتدار(کمانچه)، بابک حبیبی(نی) و آرش بادپا(سنتور) نواخته است. این آلبوم از سوی مرکز موسیقی بتهوون، روانه بازار شده و حکایتهایی چون «بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد»، «با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم»، «صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد» و... در این اثر روایت شدهاند. حكايتهاي سعدي با صداي شكيبايي، بسيار شنيدني و خاطرهانگيز است و باز هم ميتواند خيليها را به شعر و نثر علاقهمند كند.
مترجم: مریم رضایی
منبع:Stanford Business
ایزادور شارپ، موسس و رییس هتلهای زنجیرهای Four Seasons، رمز موفقیت خود را استخدام افرادی میداند که از اصل اعتقادی این شرکت - یعنی مشتری مداری - استقبال میکنند. دادن اختیار تصمیمگیری به کارمندانی که در بطن کار و در ارتباط مستقیم با مشتری هستند، بر این موفقیت افزوده است.
ایزادور شارپ که فارغالتحصیل دانشکده کسبوکار دانشگاه استنفورد است، میداند دلیل اصلی اینکه هتلهای زنجیرهای او یکی از بهترین محیطهای کاری در دنیا است، این است که هنگام شروع کار در سه دهه پیش، تصمیم گرفت چند کارمند درجه یک خود را اخراج کند.
وی در سخنرانی دو سال پیش خود در کنفرانس کارآفرینی دانشگاه استنفورد، گفته بود حدود 30 سال پیش که شرکتش در حال توسعه بود، به اصل اعتقادی خود صراحت بیشتری بخشید: کارمندان باید با دیگران به گونهای رفتار کنند که دوست دارند دیگران با آنها این رفتار را داشته باشند. بسیاری از شرکتها همین فلسفه را دنبال میکنند؛ اما شرکت هتلهای Four Seasons تغییری اساسی را به آن اضافه کرد، یعنی کارمندان ارشدی را که از این اصل پیروی نمیکردند، اخراج کرد. به گفته شارپ، اگر نشان دهیم که به جای توجه به مشتری و ارزشهایی که ادعای آن را میکنیم، نگرانی اصلی ما قدرت، پرستیژ و هزینهها است، در آن صورت به عقیده و اعتماد در راستای تحقق هدفمان که تلاش برای بهترین بودن است، لطمه میزنیم.
وقتی شارپ اولین بار در سال 1961 یک متل معمولی را افتتاح کرد و آن را Four Seasons نامید، فقط یک موسس بود که هیچ ایده خاص یا رویای بزرگی در سر نداشت. اما کم کم به این نتیجه رسید که خدمات به مشتری چقدر مهم است و چگونه کارمندان خوب میتوانند این خدمات را ارائه دهند.
وی معتقد بود سیاست استخدام نیرو در Four Seasons بسیار حیاتی است و به این ترتیب این سازمان همیشه در لیست مجله فورچون که سالانه 100 شرکت برتر در کسبوکار را معرفی میکند، جای گرفته است. در واقع، بیشتر شرکتها افراد را به خاطر تجربه کاری و شایسته بودنشان استخدام میکنند، اما سیاست استخدام در Four Seasons بر اساس طرز رفتار افراد است. به گفته شارپ «ما به افرادی نیاز داریم که دیگران را دوست دارند و بنابراین برای خدمات دادن به مردم انگیزه دارند. صلاحیت کاری را میتوان آموخت، اما نوع رفتار ذاتی است.»
به گفته او تحقیقات بازاریابی نشان داده که مشتریان به تجملات اهمیت میدهند، اما این تجملات لزوما به معنی محیط پرزرق و برق یا غذای خوب نیست. «وقتی دقیقتر نگاه میکنیم، مشخص میشود که مهمترین مساله برای مشتریان ما زمان است. پس سرویسدهی خوب به آنها کمک میکند از زمان خود بیشترین بهره را ببرند و از اقامت خود احساس لذت بیشتری داشته باشند.
اما هیچ کس در دفاتر مرکزی هتل نمیتواند نحوه خدماترسانی خوب را تضمین کند. نتیجه نهایی در صنعت ما به طور طبیعی به کارمندان اجرایی در خود هتلها بستگی دارد؛ یعنی نگهبانان، کارمندان پذیرش و خدمه و به طور کلی کارمندانی که کمترین حقوقها را دریافت میکنند و معمولا در بیشتر شرکتها این دسته افراد کمترین انگیزه را برای کار کردن دارند. در واقع، این کارمندان در حکم کالای نهایی شرکت ما هستند که به دست مشتری میرسند.»
بنابراین، Four Seasons به کارمندان اجرایی هتلها اختیارات لازم را میدهد تا خودشان تصمیماتی را که احساس میکنند موجب رضایت میهمانان هتل میشود، اتخاذ کنند. وقتی کارمندان میبینند که به آنها اعتماد شده تا از عقل خودشان استفاده کنند، اتفاقات بد در محیط کار را به فرصتهای جدید سرویسدهی به مشتری تبدیل میکنند. در این صورت، آنچه در ذهن مشتری باقی میماند، شکایت از آن اتفاق نیست، بلکه نتیجه کار است.
شارپ میگوید، دیدن رضایت مشتری، اعتماد به نفس کارمندان ما را افزایش میدهد. این موضوع باعث میشود مدیران ما بیشتر از این که یک رییس باشند، نقش تربیتی و عامل ارتباطی داشته باشند و بر این اساس بهترین قابلیتهای هر فرد را کشف کنند و آن را به یک تیم برنده پیوند دهند.
در این رابطه، شارپ با افتخار میگوید که وقتی سونامی سال 2004 به هتل Four Seasons در مالدیو آسیب رساند، کارمندان او چگونه به سرعت واکنش نشان دادند و هر کاری انجام دادند تا مردم را به آرامش برسانند، از جمله این که ظرف 24 ساعت هواپیمایی را کرایه کردند تا مسافرین را به نقطه امنی انتقال دهند. «انگیزه آنها بر اساس یک نیاز درونی برای خوب رفتار کردن با دیگران است.»
کارفرمایان معمولا فکر میکنند برای کارمندان امنیت شغلی و پرداخت حقوق به صورت رقابتی اهمیت دارد، اما مجله فورچون در لیست معرفی بهترین شرکتها برای کار کردن، به این موضوع توجه میکند که امنیت شغلی در وضعیت امروز اقتصادی امری موقتی است و موارد دیگری به جز حقوق، برای کارمندان از اهمیت بیشتری برخوردارند.
به عقیده شارپ، «کارمندان این شرکتها به سه چیز بیش از همه اهمیت میدهند: اول، کار کردن برای مدیرانی که بیشترین انگیزه را به آنها میدهند؛ دوم، فضای فیزیکی که محیط کار را برای آنها لذت بخش میکند و سوم – که از همه مهمتر است – احساس هدف داشتن و این که آنها فقط برای حقوق گرفتن کار نمیکنند، بلکه تلاش میکنند شرکتی را بسازند که میتوانند به آن افتخار کنند.
در حال حاضر، Four Seasons 83 هتل در مناطق مختلف جهان دارد که قصد دارد تعداد آن را ظرف 10 سال به 150 هتل برساند. شارپ میگوید قرار نیست فلسفه کاری شرکت تغییر کند، نه تنها به این خاطر که تصمیمات زیادی در داخل خود هتلها اتخاذ میشود، بلکه چون هر مدیر ارشدی از داخل همان هتل ارتقا مییابد و بنابراین به اهمیت کارمندان زیردست خود پی میبرد
مترجم: مریم رضایی
منبع:Stanford Business
ایزادور شارپ، موسس و رییس هتلهای زنجیرهای Four Seasons، رمز موفقیت خود را استخدام افرادی میداند که از اصل اعتقادی این شرکت - یعنی مشتری مداری - استقبال میکنند. دادن اختیار تصمیمگیری به کارمندانی که در بطن کار و در ارتباط مستقیم با مشتری هستند، بر این موفقیت افزوده است.
ایزادور شارپ که فارغالتحصیل دانشکده کسبوکار دانشگاه استنفورد است، میداند دلیل اصلی اینکه هتلهای زنجیرهای او یکی از بهترین محیطهای کاری در دنیا است، این است که هنگام شروع کار در سه دهه پیش، تصمیم گرفت چند کارمند درجه یک خود را اخراج کند.
وی در سخنرانی دو سال پیش خود در کنفرانس کارآفرینی دانشگاه استنفورد، گفته بود حدود 30 سال پیش که شرکتش در حال توسعه بود، به اصل اعتقادی خود صراحت بیشتری بخشید: کارمندان باید با دیگران به گونهای رفتار کنند که دوست دارند دیگران با آنها این رفتار را داشته باشند. بسیاری از شرکتها همین فلسفه را دنبال میکنند؛ اما شرکت هتلهای Four Seasons تغییری اساسی را به آن اضافه کرد، یعنی کارمندان ارشدی را که از این اصل پیروی نمیکردند، اخراج کرد. به گفته شارپ، اگر نشان دهیم که به جای توجه به مشتری و ارزشهایی که ادعای آن را میکنیم، نگرانی اصلی ما قدرت، پرستیژ و هزینهها است، در آن صورت به عقیده و اعتماد در راستای تحقق هدفمان که تلاش برای بهترین بودن است، لطمه میزنیم.
وقتی شارپ اولین بار در سال 1961 یک متل معمولی را افتتاح کرد و آن را Four Seasons نامید، فقط یک موسس بود که هیچ ایده خاص یا رویای بزرگی در سر نداشت. اما کم کم به این نتیجه رسید که خدمات به مشتری چقدر مهم است و چگونه کارمندان خوب میتوانند این خدمات را ارائه دهند.
وی معتقد بود سیاست استخدام نیرو در Four Seasons بسیار حیاتی است و به این ترتیب این سازمان همیشه در لیست مجله فورچون که سالانه 100 شرکت برتر در کسبوکار را معرفی میکند، جای گرفته است. در واقع، بیشتر شرکتها افراد را به خاطر تجربه کاری و شایسته بودنشان استخدام میکنند، اما سیاست استخدام در Four Seasons بر اساس طرز رفتار افراد است. به گفته شارپ «ما به افرادی نیاز داریم که دیگران را دوست دارند و بنابراین برای خدمات دادن به مردم انگیزه دارند. صلاحیت کاری را میتوان آموخت، اما نوع رفتار ذاتی است.»
به گفته او تحقیقات بازاریابی نشان داده که مشتریان به تجملات اهمیت میدهند، اما این تجملات لزوما به معنی محیط پرزرق و برق یا غذای خوب نیست. «وقتی دقیقتر نگاه میکنیم، مشخص میشود که مهمترین مساله برای مشتریان ما زمان است. پس سرویسدهی خوب به آنها کمک میکند از زمان خود بیشترین بهره را ببرند و از اقامت خود احساس لذت بیشتری داشته باشند.
اما هیچ کس در دفاتر مرکزی هتل نمیتواند نحوه خدماترسانی خوب را تضمین کند. نتیجه نهایی در صنعت ما به طور طبیعی به کارمندان اجرایی در خود هتلها بستگی دارد؛ یعنی نگهبانان، کارمندان پذیرش و خدمه و به طور کلی کارمندانی که کمترین حقوقها را دریافت میکنند و معمولا در بیشتر شرکتها این دسته افراد کمترین انگیزه را برای کار کردن دارند. در واقع، این کارمندان در حکم کالای نهایی شرکت ما هستند که به دست مشتری میرسند.»
بنابراین، Four Seasons به کارمندان اجرایی هتلها اختیارات لازم را میدهد تا خودشان تصمیماتی را که احساس میکنند موجب رضایت میهمانان هتل میشود، اتخاذ کنند. وقتی کارمندان میبینند که به آنها اعتماد شده تا از عقل خودشان استفاده کنند، اتفاقات بد در محیط کار را به فرصتهای جدید سرویسدهی به مشتری تبدیل میکنند. در این صورت، آنچه در ذهن مشتری باقی میماند، شکایت از آن اتفاق نیست، بلکه نتیجه کار است.
شارپ میگوید، دیدن رضایت مشتری، اعتماد به نفس کارمندان ما را افزایش میدهد. این موضوع باعث میشود مدیران ما بیشتر از این که یک رییس باشند، نقش تربیتی و عامل ارتباطی داشته باشند و بر این اساس بهترین قابلیتهای هر فرد را کشف کنند و آن را به یک تیم برنده پیوند دهند.
در این رابطه، شارپ با افتخار میگوید که وقتی سونامی سال 2004 به هتل Four Seasons در مالدیو آسیب رساند، کارمندان او چگونه به سرعت واکنش نشان دادند و هر کاری انجام دادند تا مردم را به آرامش برسانند، از جمله این که ظرف 24 ساعت هواپیمایی را کرایه کردند تا مسافرین را به نقطه امنی انتقال دهند. «انگیزه آنها بر اساس یک نیاز درونی برای خوب رفتار کردن با دیگران است.»
کارفرمایان معمولا فکر میکنند برای کارمندان امنیت شغلی و پرداخت حقوق به صورت رقابتی اهمیت دارد، اما مجله فورچون در لیست معرفی بهترین شرکتها برای کار کردن، به این موضوع توجه میکند که امنیت شغلی در وضعیت امروز اقتصادی امری موقتی است و موارد دیگری به جز حقوق، برای کارمندان از اهمیت بیشتری برخوردارند.
به عقیده شارپ، «کارمندان این شرکتها به سه چیز بیش از همه اهمیت میدهند: اول، کار کردن برای مدیرانی که بیشترین انگیزه را به آنها میدهند؛ دوم، فضای فیزیکی که محیط کار را برای آنها لذت بخش میکند و سوم – که از همه مهمتر است – احساس هدف داشتن و این که آنها فقط برای حقوق گرفتن کار نمیکنند، بلکه تلاش میکنند شرکتی را بسازند که میتوانند به آن افتخار کنند.
در حال حاضر، Four Seasons 83 هتل در مناطق مختلف جهان دارد که قصد دارد تعداد آن را ظرف 10 سال به 150 هتل برساند. شارپ میگوید قرار نیست فلسفه کاری شرکت تغییر کند، نه تنها به این خاطر که تصمیمات زیادی در داخل خود هتلها اتخاذ میشود، بلکه چون هر مدیر ارشدی از داخل همان هتل ارتقا مییابد و بنابراین به اهمیت کارمندان زیردست خود پی میبرد
سالها پيش كه نه از سيدي و ديويدي و لپتاپ و اين چيزها خبري بود ونه هيچ چيز ديگري و تمامي دلخوشي ما يك ضبط صوت بود و نوار كاست، آثاري منتشر شده بود با صداي زندهياد خسرو شكيبايي كه دست به دست ميچرخيد و سينه به سينه نقل ميشد.
كاستهاي «مهرباني» و «نامهها» كه شعرهاي محمدرضا عبدالملكيان و سيدعلي صالحي بود و صداي شكيبايي كه دلربايي ميكرد. شعرهاي سهراب سپهري را هم خوانده بود. اصلا خيليها به خاطر همان كاستها، به شعر معاصر هم علاقه مند شده بودند. حالا بعد از آن همه سال، وقتي كه ديگرشكيبايي نيست، «چهل حکایت از گلستان سعدی» به روايت او، روانه بازار موسیقی کشور شده است. این آلبوم شامل 40 دکلمه است که مرحوم شکیبایی بر روی 40 حکایت از گلستان سعدی اجرا کرده و آهنگسازی این اثر بر عهده کارن همایونفر بوده و آرش بادپا هم، بهعنوان دستیار آهنگساز، همایونفر را همراهی کرده است. در این آلبوم موسیقی مهدی سیف (تار)، همایون پشتدار(کمانچه)، بابک حبیبی(نی) و آرش بادپا(سنتور) نواخته است. این آلبوم از سوی مرکز موسیقی بتهوون، روانه بازار شده و حکایتهایی چون «بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد»، «با طایفه بزرگان به کشتی در نشسته بودم»، «صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد» و... در این اثر روایت شدهاند. حكايتهاي سعدي با صداي شكيبايي، بسيار شنيدني و خاطرهانگيز است و باز هم ميتواند خيليها را به شعر و نثر علاقهمند كند.